شرح حال
بختياري، رودخانهاي است که از دامنهي همهي کوهها و دشتها و کوير و جنگل اقوام ايراني راه گرفته است و از بلند زاگرس به آغوش گشوده ي جنوب سرازير ميشود ... مردماني با دنياي خاص خود که همه چيز را هنوز در سيطره ي طبيعت طلب ميکنند. لهجه ي بختياري لهجه ي کوه و آفتاب و رنگ هاست.
مردماني که خوشبختي خويش را در غنيمت شب نشيني ايل و تبسم روز ميدانند ... بختياري رودخانهاي است که هنوز هم با همه ي پيچ و تابش خوش مينشيند و بر ميخيزد.
من هم بختياري ام ، در دامنه ي کوه هاي زاگرس در شرجي مرداد انديمشک که در آغاز سرزمين خوزستان قد کشيده است راه افتادم. در خانوادهاي که پدر را ميتوانستي در ارتفاع آزادگي ببيني و مادر را در اوج مهرباني. ما همسايه با ريل راه آهن بوديم و قطار يعني کسي ميآيد و کسي ميرود و ما هميشه بوديم حتي وقتي که قطار جنگ از انديمشک گذشت و ما با همه ي جواني خود مسافر آن شديم.
بختياري که باشي تنها ميتواني در ناله ي تفنگ و لحن سرنا و شيهه ي اسب پنهان باشي و بس اما چه کنم روزگاري است که بايد يک سايه از ديروز و امروزت را به ديوار آويزان کني ...
روزشمار روزهاي گذشته:
ـ 1/5/1342 تولد در خانوادهاي متوسط ـ نام پدر صحن علي ـ نام مادر بيگم
ـ اتمام دوران ابتدايي ـ راهنمايي ـ دبيرستان (1359 ـ 1348)
ـ اخذ ديپلم در طي سه ماه تحصيل در دبيرستان سينا مسجد سليمان (1359)
ـ شرکت در درگيري بر عليه رژيم پهلوي در ماه هاي آخر سال 1357
ـ شروع جنگ تحميلي و شرکت در محور کرخه (1359)
ـ عضويت در شوراي مرکزي اتحاديه انجمن هاي اسلامي (1360)
ـ ورود به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي (1361)
ـ ورود به قرارگاه کربلا (1364)
ـ شرکت مستمر در تمام دوران جنگ و شرکت در عمليات هاي مختلف نظير فتح المبين، بيت المقدس، خيبر، کربلاي 4، والفجر 8، نصر 4، بيت المقدس 7، حلبچه (والفجر 10) و ...
ـ شرکت در کنکور سراسري در سال 1364 و قبولي در رشته رياضي فيزيک (مهندسي مکانيک تبريز) و رها نمودن تحصيل بدليل حساسيت وضعيت جنگ
ـ مجروح شدن در عمليات خيبر ـ فاو ـ والفجر 10 ـ شيميايي شدن در حلبچه
ـ ازدواج در سال 1365 (67 فاطمه ـ لیسانس روان شناسي باليني) ـ (70 حسين ـ دانشجو مهندسی نفت) ـ (75 زهرا ـ دانش آموز دوم دبیرستان)
ـ استعفاء از سپاه و ورود به حوزه علميه قم (1367) به توصيه نماينده حضرت امام خميني (ره) در سپاه
ـ اتمام دوره سطح حوزه در سال 1372
ـ چاپ اولين کتاب (اخلاق از ديدگاه امام خميني) در سال 1371
ـ معمم شدن در سال 1370 توسط رهبر معظم انقلاب
ـ انجام اولين حج تمتع توسط مقام معظم رهبري (1371)
ـ فارغ التحصيل شدن دوره دکتراي جامعه شناسي با گرايش مردم شناسي در سال 1374
ـ شرکت در دروس خارج فقه و اصول حوزه (آيات عظام وحيد خراساني ـ شيخ جواد تبريزي ـ فاضل لنکراني-مومن قمی)
ـ اخذ دکتراي حوزه علميه در قم سال 1383 پاياننامه (بسترهاي پذيرش قطع نامه 598)
ـ انتخاب کتاب سال دفاع مقدس (جاده هاي سربي) (1381)
ـ انتخاب کتاب نسبت سنجي انديشه شيعي و سياست به عنوان يکي از کتب سال حوزه دين پژوهي (1383)
ـ مدير گروه انديشه مرکز مطالعات حوزه علميه قم (1378)
ـ مشاور فرهنگي مدير حوزه علميه خواهران کشور (1379)
ـ رئيس گروه علوم انساني معاونت پژوهش مرکز مديريت حوزه علميه خواهران (1379)
ـ رئيس گروه غرب شناسي معاونت پژوهش مرکز مديريت حوزه علميه خواهران (1379)
ـ قائم مقام دانشگاه علوم پزشکي فاطميه (1380)
ـ دريافت دکتراي افتخاري از دانشگاه علوم پزشکي فاطميه (1381)
ـ چاپ اولين کتاب دفاع مقدس (جنگ از نگاهي ديگر) (1379)
ـ عضو هيئت تحريريه مجله ياس
ـ مشاور عالي رياست دانشگاه قم و رئيس مركز مطالعات و تحقيقات (1383)
ـ عضو هيئت تحريريه مجله پيام زن
ـ تدوين 130 جلد کتاب تاريخ شفاهي زبان از فرماندهان ارشد سپاه و ارتش در محورهاي خاطرات ـ تحليل ديدگاهها ـ دستنوشتهها
ـ تدوين 60 جلد کتاب در حوزه انديشه کلامي، اجتماعي، سياسي و فقهي
ـ تدوين و چاپ 300 مقاله در حوزه هاي مختلف در مجلات و نشريات تخصصي و عمومي
ـ استاد حوزه و دانشگاه: تدريس انديشه کلامي و سياسي در دانشگاه ـ حوزه: تدريس مکاسب و کفايه
ـ چاپ اولين کتاب فقهي (بررسي وظايف و اختيارات ولايت فقيه ج 1 و 2) (1384)
ـ چاپ اولين کتاب سياسي (انقلاب اسلامي ـ آمريکا ـ جنگ تحميلي) (1383)
ـ چاپ اولين کتاب دفاع مقدس (قبيله عشق) (1370)
ـ چاپ اولين کتاب اخلاقي ـ عرفاني (ناز و نياز) (1373)
ـ چاپ اولين کتاب کلامي (نسبت سنجي انديشه شيعي و دموکراسي) (1382)
ـ چاپ اولين کتاب يادداشتها (آيه هاي صبح) (1372)
ـ چاپ اولين کتاب خاطرات دفاع مقدس (جاده هاي سربي)
ـ چاپ اولين کتاب ادبيات (خلوتي با غدير) (1380)
ـ چاپ اولين کتاب تاريخ (تحقيقي پيرامون شخصيت خضر نبي (ع)) (1382)
ـ چاپ اولين کتاب پزشکي (اخلاق پزشکي) (1386)
ـ ....
و قطار زندگي ام همچنان با سرعت پيش راه ميپيمايد و ...
حکايت همچنان باقي است. به قول دوست سفر كردهام رسول ملاقليپور، از هيچكس گلهاي ندارم، حرفهايم بماند براي فرداي تاريخ
_ _ _ _ _ _ _ _